اشنایی با یک موسسه جالب در زمینه مباحث تربیتی

سلام

در اینترنت با یک موسسه  با این عنوان اشنا شدم

مرکز مشاوره و استعدادیابی انشاء (اندیشه‌های ناب شیعی ایرانی اسلامی)

فایل اهداف و سیر کاری شان را مشاهده کردم خیلی خوشم امد توصیه می کنم در ادامه مطلب چند سطری از ان را بخوانید

این موسسه خیلی به حکمت متعالیه و ثمرات این مباحث در روانشناسی و تربیت اهمیت می دهند


مرکز مشاوره و استعدادیابی انشاء (اندیشه‌های ناب شیعی ایرانی اسلامی)

مرکز مشاوره و استعدادیابی بر اساس مبانی اسلامی با عنوان انشاء مدتی است با همت و همکاری طلاب فرهیخته پا به عرصه جهاد و مسئولیت گذارده است. این موسسه واحدی برای دردمندان از نخبگان است که منویات رهبری را انجام دهد و ادای دین به جامعه.

الگوی عمل ما: پیامبر خاتم ص شریعت اسلام را بنیان نهاد و سخنش این بود که من برای تمامی ابعاد زندگی حتی جزئی‌ترین آن برنامه و راهکار دارم. مبدا این آیین وحی و کلام الهی بود و نیاز به تبیین داشت. این کار را پیامبر و ائمه انجام دادند. اما به علت وجود معاندین و کامل نبودن عقول نسبت به فهم عمیق دینی، حضرات ائمه مطالب را در پرده می‌فرمودند. عالمان دینی وظیفه تبیین و تفسیر را داشتند. یکی از این عالمان حضرت امام است. حضرت امام ره در باره استخراج سیاست از دین این راهکار را پی گرفتند.

ایشان اول حکمت متعالیه را فراگرفتند. [قرآن (و حدیث) و برهان (مشاء و اشراق و صدرا)‌ و عرفان(عرفان نظری و عملی و اخلاق عملی و نظری)]

غایت حکمت متعالیه به بیان استاد جوادی آملی امام معصوم است. حضرت امام حکیم متأله بودند. ایشان نظریه سیاسی را استخراج کردند. این قدم دوم بود. قدم سوم ایشان این بود که ایشان تدریس و تبلیغش کردند. بعد نهاد اجتماعی متناسب با آن ایجاد کردند.

این یک الگوی چهار مرحله‌ای است. انقلاب در زمینه‌های علوم انسانی (طب اقتصاد روانشناسی و مشاوره و... ) هم باید به این صورت باشد.

·         اولا باید حکمت متعالیه را تمام و کمال فراگرفت.

·         ثانیا در آن رشته نظریه اسلام را استخراج کند

·         ثالثا نهاد اجتماعی متناسب با آن را ایجاد کند.

اگر کسی بخواهد در تمام رشته ها تحول ایجاد کند ناگزیر باید محور کار انسان باشد.

اولا باید نقشه جامعی از انسان را ترسیم کند. عالم به این نقشه باید روابط علی و معلولی حاکم بر آن را بیابد. جایگاه هر فرد را در این نقشه بداند  بعد بتواند هر فرد را در این نقشه به حرکت در آورد.

بزرگانی در رابطه با ا نسان نقشه‌هایی تهیه کرده ا ند بر اساس آیات و روایات. نقشه هایی که علمای دین ترسیم کرده‌اند خوب است.

موسسه انشا بعد از بیست سال تلاش، نظریه جمیع بزرگان را جمع کرد: ابن سینا، ملاصدرا، ملاهادی سبزواری، ملااحمد نراقی، خواجه عبدالله انصاری، آیت الله جوادی، امام، مصباح یزدی، آیت الله حسن زاده و...

پس از بیست سال زحمت در این زمینه ادعا داریم که امروز روانشناسی صددرصد اسلامی را از نظریه شخصیت تا نسخه، تولید و تدوین و ارائه کرده‌ایم.

طراحان اصلی این نقشه پیامبر اکرم، امام علی و امام صادق و امام رضا است. این نقشه انسان با نقشه‌های دیگر معارض نیست. از تمام آنها کامل‌تر است. قابلیت اجرایی کامل دارد.

دومین کار که بایدانجام دهیم این است که نقشه‌ای از هستی را داشته باشیم و سومین کار روش‌های کشف واقعیت را از جهان داشته باشد. کار بعد این است که نقشه نفس را بر نقشه هستی منطبق کنیم.

این امر تحقق یافته و در یکی از رشته‌های علوم انسانی (مشاوره) نهاد اجتماعی متناسب با آن تولید شده

این نقشه بر اساس عقل، نقل، کشف، تجربه است. منظور ما از نقل اعم از قرآن و روایات است. منظور از عقل هم عقل فلسفی است و هم عقل ریاضی است. منظور از کشف شهود عارفان است. تجربه مورد اطمینان هم معتبر می‌شناسیم.

اگر بین هرکدام از این روشها تضادی دیده شود با الگو گرفتن از تعادل و تراجیح که در علم اصول آمده مشکل حل می‌شود. ارزش‌یابی علمی گزار‌ه‌های بدست آمده را مشخص می‌کنیم و به کمک قوانین تعادل و تراجیح یا هر دو را ساقط می‌کنیم یا این که یکی را ترجیح می‌دهیم یا هر دو را به نحوی می‌پذیریم. از هر چهار روش فوق به نحوی استفاده می‌شود و معتقدیم که علوم رفتاری موجود به دلیل نارسایی روش تحقیق بنیانش بر باد است و قابل اعتنا نیست.

روانشناسی اسلامی روانشناسی است که از نظریه و قانون شخصیت تا نسخه، صددرصد بر اساس مبانی مورد قبول اسلام تهیه و تدوین شده باشد: العلم دین، الصلاة دین، فانظروا عمن تأخذوا هذا العلم

این را به محک گذاشتیم و دین عالی جواب داده است. اکنون متخصصان این رشته از مراجعه‌کنندگان به این علم و دستاورد هستند و بهره می‌گیرند. در این کار ما یک حرف از روانشناسی غرب استفاده نکرده‌ایم. اول تولید کرده‌ایم بعد مراجعه به کلمات آنها کرده‌ایم. واقعا دیده‌ایم که آنها حرفی ندارند و کلماتشان خجالت‌آور است. اصلا غرب روانشناس ندارد در مقایسه با ملاصدرا و ابن سینا و ... تا چه رسد به حضرات معصومان و قرآن.

درسنامه این روانشناسی را در قالب 180 واحد درسی با سرفصل و منابعش تنظیم کرده‌ایم

این موسسه با تهیه 1. نقشه نفس انسان و 2. نقشه هستی و 3. استفاده از روش کشف واقعیت و 4. تطبیق نقشه نفس بر نقشه هستی یک نهاد اجتماعی تأسیس کرد. آن عبارت است از مرکز مشاوره و استعدادیابی. در این مؤسسه محور فعالیت‌ها بر خود انسان استوار است. نفس و متعلقات نفس و خواصی که نفس ایجاد می‌کند.

در واقع هر پدیده که در نفس ایجاد می‌شود به یکی از 4 عامل بستگی دارد: شاکله درونی نفس، وضعیت کنونی بدن، محیط پیرامونی، موجودات ماورایی

1. نفس: بعد ماورایی جسم انسان است که به روح معروف است. ما معتقد به وحدت شخصی در آن هستیم. حالات نفس بسیار پر اهمیت است و در حالات بعدی نفس اثر می‌گذارد و هر آنچه در نفس ایجاد شده در ایجاد چیزهای بعدی اثر می‌گذارد . خواه پسندیده یا ناپسند باشد. این حالات به واسطه رابطه علی و معلولی قوا مشخص می‌شود.

2. حالات بدن: دین اسلام انسان را یک وجود می‌داند. اگر در فلسفه اسلامی 1ـ اصالت وجود و 2ـ تشکیک در وجود را و 3ـ قانون سنخیت علی و معلولی را لااقل در مورد علت مادی و 4ـ حرکت در جوهر را بپذیریم، قاعده جسمانیه الحدوث و روحانیت البقا را قبول می‌کنیم. روح ادامه حرکت جوهری جسم است و این را می‌فهمیم که تفاوت در غذاها تفاوت در بدن‌ها را بوجود می‌آورد و آن، تفاوت در ویژگی‌های روحی را به وجود می‌اورد

نفس میوه حرکت جوهری جسم انسان است. در سوره مؤمنون : ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین. ثم خلقنا النطفه علقه (همان نطفه را علقه کردم) فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاما (همان مضغه را ) فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا آخر (از واژه خلقنا و جعلنا استفاده نکرده است. انشاء را استفاده کرده است: از چیزی چیز دیگری را بیرون آوردیم که جنسش مثل جنس ماقبل نیست.)

ثم انشاناه : خلق دیگری را از جسم بوجود آورده است. بارک الله به خدا از ماده یک چیز مجرد به وجود آورده است. ماده را تبدیل به مجرد کرده است. در حرکت جوهری بحث می‌شود

ممکن است این حرف برای شما سنگین باشد و نخواهید بپذیرید. خدای متعال می‌فرماید که ما همین بدن را تبدیل به نفس کردیم. همین را... این آیات اثبات می‌کند که هرآنچه در بدن انسان هست دقیقا در نفس انسان تأثیر می‌گذارد. ویژگی‌های روحی به ویژگی‌های جسمی پیوند دارد. 100 روایت داریم که رابطه بدن با صفات روحی را ائمه در آن بیان کرده اند.

محیط پیرامونی: هر آنچه در اطراف انسان است: اعم از انسانها، حیوانات، گیاهان، اجسام وصنایع و تکنولوژی ها.

موجودات ماورایی: منظور از آنها ملائک، اجنه و شیاطین و موجودات بیشمار دیگری مثل روح است.

در مرکز مشاوره و استعدادیابی موسسه انشاء هدف این است که انسانه ا را به یک تعادل برسانیم..وضعیت هر کس از نظر بدن، نفس، ماورا و محیط پیرامونی او را در تعادل و به سمت مسیر تعالی قرار دهیم. این تعالی را ما مشخص نمی‌کنیم بلکه خدا و ائمه اطهار این تعالی را بیان کرده‌اند و وضعیت اختصاصی هر کس را بیان کرده اند. نسبت به آن تعالی

اینها مبانی مرکز ما بود

--------------------------

بحث استعدادیابی

بحث ما در باره استعداد یابی است. استعداد یابی به معنای کشف استعداد است. اموری که احتیاج به کشف و یافتن دارند مخفی هستند. ما دنبال کشف و یافتن یک امر ظاهر نمی‌رویم. بنابراین اولین حرف این است که استعداد مخفی است. آشکار و قابل حس نیست در نگاه اول. اما ما می‌توانیم به امور مخفی دست می‌یابیم. از طریق علائم و نشانه‌ها...

مثل جریان برق در کابل که قابل حس نیست. ولی علائم و نشانه‌هایی دارد. مثلا روشن بودن لامپ.

در دین ما هم به این سفارش شده که نسبت به امور آشکار بی‌تفاوت نباشید. افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت؟ نگاه به آسمان‌هاو زمین و ستارگان و... تا نگاه به خود و سیر در انفس...

در درون خود دنبال امور جدی‌تر و عمیق‌تر بودن...

سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق

ما آیات و نشانه‌های خود را در آفاق و انفس نشان دادیم تا حق آشکار شود. حق مخفی است و نیاز به استدلال دارد. اما شروعش همین امور آشکار هستند. همین ستارگان و شگفتی‌های آفرینش و درون انسان (نفس)..

برگ درختان سبز در نظر هوشیار...

همین برگ آشکار دفتری از معرفت پنهان ایجاد می‌کند.

به طور کلی هیچ امر محسوسی در این دنیا نیست که دقت عمیق در آن بکنیم و به مطلب مهم‌تری نرسیم.

دل هر ذره را که بشکافی    آفتابیش در میان بینی

این مطلب اول است که استعداد مخفی است و محسوس نیست. ولی به این معنا نیست که قابل دسترسی نباشد.

از یک انسان چه اموری واضح و آشکار است؟

1. جسم، بدن : لاغری و چاقی، گندمگونی و تیرگی، عضلانی بودن و شل بودن، تفاوت‌های ظاهری هست. حتی موهای ما به یک شکل نیست. بعضی مشکی بعضی مجعد بعضی صاف و...

2. رفتار انسان: بعضی آرام و صبور، بعضی تند، بعضی ضعیف، بعضی کینه‌ای...

این خصوصیات را باید متخصصانه و ماهرانه بررسی کنیم.

هر کدام از این خصوصیات ظاهری حاکی از خصوصیات روحی و روانی است. البته باید دنبال گزینه‌های بیشتری باشیم و از زوایای بیشتری این ظاهر را بررسی کنیم. با یکی دو علامت کافی نیست که قضاوت کنیم.

به وسیله همین ظاهر و معاینه آن دکتر در مورد این شخص قضاوت می‌کند.

رنگ رخساره خبر می‌دهد از سر ضمیر

این‌ها را باید دقیق و متخصصانه بررسی کنیم. در موسسه انشاء گروه طب این کار را انجام می‌دهند.

طب سنتی و طب اسلامی داریم.

رفتار را هم از چند راه می‌توان شناخت:

یکی از خود شخص بپرسیم که خودت را به نظر خودت تفسیر کن: چه گونه هستی؟ چه اهدافی داشته‌ای؟ کجا موفق بودی؟ چه اتفاقات مهمی در زندگی برایت افتاده؟ نحوه رفتارت با بزرگ‌تر‌ها و کوچکترها، نگاهت به علم و موفقیتت در آن، نگاهت نسبت به ازدواج و...

هر چه برای او اتفاق افتاده باشد و آنقدر مهم باشد که در ذهن او مانده باشد.

ما می‌گوییم استعداد امر مخفی است اما آیات و نشانه‌ها و علائم آن مخفی نیستند. از علائم می‌توانیم به استعداد برسیم. علائم استعداد چه چیزهایی هستند؟

ما آنها را در سه قالب تقسیم کرده‌ایم

یک : علائم جبلی و ذاتی (تست‌های خاکی و افلاکی) : ویژگی‌هایی که در سرشت و خاک ما نهاده شده‌اند.

گروه طب این‌ها را بررسی دقیق می‌کنند.

دو: تست‌ها و سئوالات تحت عنوان آیینه زمان. باید خبری از گذشته او داشته باشیم. چه اتفاقات مهمی در زندگی او ا فتاده و به کدام آرزوی خود رسیده و کجا ناکام بوده. به سمت چه چیزهایی گرایش بیشتر دارد. اولویت‌های اولیه او چیست؟ این‌ها هم سئوالاتی دارد که حکایت گذشته او را می‌کند

سوم: تست‌ها و سئوالاتی تحت عنوان آینه دل. استخراج آثار حاصل از تعلیم و تربیت.

ما معتقد به اختیار هستیم برای انسان که تحت تعلیم و تربیت هستیم. رفتار‌های ما در هم تأثیر می‌گذارد. ما چون مختار هستیم می‌توانیم تعلیم و تربیت شویم.و ویژگی‌ها ی ذاتی را ارتقا یا تضعیف بخشیم.

ما این‌ها را استخراج می‌کنیم از طریق اینها استعداد را هم می‌شناسیم.

اللبته این نصف کار است. یک گزینه مهم دیگر هم هست به نام علاقه.

ما معتقدیم بین علاقه و هوا و هوس تفاوت هست. هر چه که به آن میل داریم علاقه ما نیست.

هوس و هوی نتیجه اش اضطراب و هیجان است و پریشانی.

وقتی دوران طوفانی طی شد علاقه نیست.

علاقه درش استمرار هست. آرزو است. حاضریم جان خود را بدهیم تا به آن برسیم. علاقه تمام وجود ما را پر می‌کند میلی که در طول سالیان متمادی با انسان است که دل من برای آن پر می‌کشد و مطلوب است. دیرپا و پایدار است. گذرا نیست. علاقه موجب وحدت و آرامش است و بسیج می‌کند تمام قوا و ا ستعدادهای انسان را متوجه خود می‌کند.

اما هوس زودگذر است. مثلا از روبروی اسباب بازی فروشی که رد می‌شویم بچه ما ن می‌ایستد و گریه می‌کند. گویا تمام وجودش مطالبه او است. اسباب بازی را که می‌خریم آرام می‌شود اما روز بعد آن را می‌شکند و به سطل می‌اندازد این هوس است.

هوس موجب شلوغی و تشتت ذهن است. وحدت قوا را بهم می‌زند و نمی‌گذارد استعدادها متمرکز شوند. هدر می‌دهد. هیجان آور و استرس‌زا است.

وقتی ما از شخص گزارش می‌گیریم باید به این نکته توجه کنیم که حکایت از علاقه می‌کند یا هوس‌ها؟

 از خصوصیات ظاهری و دست‌یافتنی که مطلع شدیم طبق قاعده می‌توانیم به خصوصیات روحی و روانی هم می‌توانیم برسیم.

از ظاهر به باطن...

مجموعه خصوصیات ظاهری و باطنی شخص یک کلمه استخراج می‌شود به عنوان تیپ شخصیتی.

هویت یا شخصیت او

ما توانستیم که تیپ شخصیتی را کشف کنیم. هر چه دقت ما بیشتر باشد ویژگی‌های استخراج شده بیشتر می‌شوند. حروف الفیای شخصیت باید بیشتر شوند که کلمات بیشتری با آن بسازیم.

اگر بتوانیم صد ویژگی‌روحی روانی استخراج کنیم در موارد متعددی این شخص را نسبت به استعدادهایش به خودآگاهی برسانیم.

انتخاب شغل، (البته اولویت اول را مشخص می‌کنیم) ازدواج، تحصیل،

مثلا شما در چه زمینه و در چه علومی شما استعداد و توانایی بیشتری دارید؟

بعضی افراد دغدغه‌های بیشتری دارند. مثلا این که من چه هستم یا من چه شده‌ام در طول این سی سال؟

این خود من یک خود تواناست؟ یک خود ضعیف است؟ ایا با علائق متعالی است؟ یا هوس‌های زودگذر؟

آیا این نفس توانسته در جمیع ویژگی‌ها تعالی داشته یا به شکل کاریکاتوری رشد کرده‌؟

این بحث بسیار مهم است. اساسا مبنای استعدادیابی ما معرفت النفس است. اگر بتوانیم از نفس خبردار شویم و ویژگی‌ها و الفبای او را کشف کنیم می‌توانیم هدایتش کنیم.

یکی از مباحث دیگر مهم ثمرات و فواید استعدادیابی است.

یکی از فواید مهم: کسب اعتماد به نفس است و وقتی که من از دارایی‌ها و توانایی‌های خود خبر داشته باشم اعتماد به نفس بیشتری در مواجهه با مشکلات دارم. کسی که مسافرت می‌رود و می‌داند که توشه کافی دارد نگران مشکلات نیست.

دوم: ‌پرهیز از آرزوهای دراز و دست نایافتنی. وقتی که یک کودک دوساله می‌بیند که کسی وزنه 200 کیلویی را بلند کرد می‌گوید من هم می‌خواهم این وزنه را بردارم.

سوم: پرهیز از مقایسه‌های بیجا و چشم و همچشمی‌ها که باعث این می‌شود که حسادت بورزیم یا این که تکبر کنیم یا این که دچار خود کم بینی شویم. رضایت شغلی حاصل نمی‌شود.

وقتی توان خود را ندانم دائما خود را بادیگران مقایسه می‌کنم و احساس نارضایتی می‌کنم.

وقتی استعداد خود را بشناسیم به همدیگر احترام می‌گذاریم. فضلنا بعضکم علی بعض است. همه را خدا این گونه مدیریت تکوینی کرده است تا نیازهای مختلف تأمین شود. ما به هم نیازمند می‌شویم.

آقای رئیس باید سراغ نانوا و مکانیک رود. آنها هم سراغ پزشک و...

همه به هم احتیاج داریم. خدا استعدادها را میان ما توزیع کرده تا ما به هم نیاز پیدا کنیم و درک کنیم که نمی‌شود به صرف عناوین اعتباری کسی را از دیگری برتر دانست. هر کس استعداد خود را کشف کند و قدرت خود را متمرکز کند در شکوفایی آن موفق می‌شود. عنوان هم مهم نیست.

فایده دیگر: پرهیز از خودبرتر بینی و خودشیفتگی.

وقتی بدانم که من صد استعداد داشته ام و بیست‌ها از آنها را شکوفا کرده ام نگاه به درازی راه می‌کنم و غرور نمی‌گیردم. متوقف نمی‌شوم.

بزرگان می‌فرمایند مهمترین مانع تکامل خود تکامل است. یعنی من تلاش می‌کنم در طول سالیان متمادی. به یک نقطه ای می‌رسم. این موفقیت مانع تکامل بیشتر من می‌شود زیرا احساس می‌کنم تمام دنیا در دستان من است. و نقطه دیگری بالاتر از آن نمی‌بینم. اگر بدانم استعدادهای من بیشتر از اینها است متوقف نمی‌شوم.

خبر داشتن از استعدادها باعث داشتن همت‌های بلند و راضی نشدن به اهداف ناچیز می‌شود.

فایده دیگر: ارزیابی درست از گذشته

گاهی ما قدر موفقیت خود را نمی‌دانیم. من چهار سال درس دانشگاه خوانده ام که چه؟ من یک خانه نود متری ساخته ام که چه؟ این توبیخ‌های بیجا که باعث می‌شود امید خود را از دست بدهیم و قدر داشته‌های خود را ندانیم. باید مطلع باشیسم که از کجا شروع کرده و به کجا رسیده‌ایم. سرزنش بیجا و توبیخ‌های نابجا و درگیری داخلی و طلبکار بودن از خود و...

کسی که قدر موفقیت‌های خود را نداند افسرده می‌شود. شناخت استعداد باعث می‌شود که قدردان تلاش‌های خود باشیم.

هدف کلی موسسه انشا ایجاد امادگی در آحادافراد جامعه است برای ایجاد جامعه ای که مقدمه ظهور امام زمان باشد. به این بیان که هر شخصی طبق استعدادهای خدادادی خودش باید وظیفه خود را تشخیص دهد و آن را به نحو احسن انجام دهد و علاوه بر آن شرط مسلمانی داشتن نیت قربه الی الله است.

بعد از کشف استعدادها و توانایی‌ها و وظایف که می‌خواهم وظیفه را انجام دهم باید دارای نیت پاک باشم و حسن فاعلی باشم

تنها چنین جامعه ای شایسته است که زمینه ساز ظهور باشد

همه بندگان باید بپدیرند و نیاز به تجربه و گذران عمر نداشته باشند که تنها و تنها موجودی که شایستگی قانونگذاری و تعیین وظیفه و شایستگی دادن اجر و پاداش دارد خدا است و باعبودیت خدا عمر بگذرانند.

از فیض و نعمات بهشتی و کسب رضای الهی هم برسند.

نکته: کسانی که خارج از اصفهان هستند و قصد دارند که از خدمات موسسه بهره مند شوند باید بدانند که اطلاعات افراد به شکل محرمانه نگاه داری می‌شود. با شماره تلفن موسسه تماس بگیرید و اگر سوالی دارید پرونده بایگانی شده شما بررسی می‌شود و مشاور از روی اطلاعات موجود با شما صحبت می‌کند.  

لزوم پرداختن به استعدادیابی از منظر انسان شناسی

شیطان از حد نصاب ایمان موارد زیادی را داشته است. خدا را به توحید در خالقیت و ربوبیت تکوینی و واجب الوجود بودن قبول دارد. اما ربوبیت تشریعی خدا را قبول ندارد. امام صادق جریان حضرت آدم و شیطان را بیان می‌کنند و گفت و شنودهایشان را می‌فرمایند

شیطان به خدا می‌گوید از من نخواه به آدم سجده کنم به جایش جوری تو را عبادت می‌کنم که هیچ ملک مقربی تو را آن گونه عبادت نکرده باشد. شیطان ملک مقرب را می‌شناسد. خدا می‌گوید من نمی‌خواهم آن گونه که تو می‌خواهی مرا عبادت کنی عبادت شوم. آن گونه که می‌خواهم باید عبادتم کنی

شیطان خود را صاحب نظر می‌داند. خیلی از ما انسان‌ها هم وقتی به این قسمت می‌رسیم چگونگی عبادت خدا را خودمان می‌خواهم تعیین کنیم. وقتی انسان به پیچیدگی و گستره موجودات و انسان نگاه می‌کند باید ملتفت شود که من با همه اشخاصی که در جامعه زندگی می‌کنند فرق دارم. این تفاوت‌ها بسیار آشکار است. مولا و خدای ما امر به اطاعت کرده است. آیا اطاعت مد نظر خدا برای تمام افراد یکسان است. تفاوت من با دیگران در مدل عبادت من فرقی ایجاد نمی‌کند؟ مطمئنا خدای متعال به اندازه وسع هرکس از او انتظار دارد. این آیه رفع تکلیف و شانه خالی کردن نیست. در حالی که این آیه می‌گوید آیا وسع و استعداد خود و قدر و اندازه خود را شناخته‌ا ی و به اندازه آن کار کرده‌ای یا نه؟

خدای متعال اراده‌ای جز عبادت از خلق ندارد. وما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. هیچ کاری از شما انتظار ندارم جز عبادت من

انما یتقبل الله من المتقین

پس امری وجود دارد که من اطاعت می‌کنم این امر چیست؟ باید جستجو کنم که کدام امر برای من شخصی قرار داده است. منی که با دیگران فرق دارم. عبادت و اطاعت و تقوای من چگونه است؟

به طور واضح این سوال هست که وظیفه شخصی من در مقابل خدا چیست؟ من شخصی چگونه خدا را باید عبادت کنم؟ بایک فرمول مواجهیم که جایگاه هر فرد در نظام هستی باید مشخص شود. اول باید امکانات و ا ستعدادهای افراد را باید معلوم کنیم.

ویژگی‌های خدادادی را باید بررسی کنم. اعم از جسمی وروحی. ویژگی‌های جسمی من مرا رهنمون می‌کند که کارهای خاصی را به ثمر برسانم.

مثال‌ها: افرادی هستند که هوش زیادی دارند. سرعت انتقال از یک مطلب به مطلب دیگر. این کسان برای کارهایی مثل تجارت مناسب‌اند. زیرا از پایین و بالاشدن قیمت‌ها باید مطالبی را انتزاع کنم. افرادی هستند که فهم زیادی دارند. یعنی عمق در یک مطلب. افرادی می‌توانند تحقیقات خوبی کنند که فهم در یک مطلب یعنی عمق خوبی در آن پیدا کنند افراد باهوش کم حوصله هستند و عمیق نمی‌شوند. اما افراد فهیم باحوصله‌اند.

فهم، هوش، حافظه و قدرت جستجوگری چهار ویژگی مشترک انسان‌ها است اما هر کسیی در یکی از اینها قوی تر است. کشف اینها باعث می‌شود که انسان‌ها در کارهای خود موفق‌تر عمل کنند

برای تشخیص این راه‌های مختلفی وجود دارد. مثل تجربه کردن

.پیشنهاد ما این است که از علائم استعداد استفاده کنیم. ما این را در 4 مرحله انجام می‌دهیم

آینه زمان

خاکی افلاکی

آینه دل

جام جم

در مرحله آینه زمان بعد از دریافت بسته هنر کشف آینده مطالعه می‌کنید و ضرورت و چگونگی استعدادیابی را یاد می‌گیرید بعد سه خواسته را داریم.

1. نظر خود شما در باره خودتان چه ویژگی‌های خوب چه ویژگی‌های بد. مثل هوش و مثل عجله و مثل صبر و حوصله

اگر در چه کار یا چه طیف در کارهایی وارد شوم موفق خواهم بود.

در این مرحله شخص به بیان علاقه‌های خود می‌پردازد. وقتی کارهای موفقیت آمیز را می‌گوید

جواب دادن به این سوالها خط کش نمی‌خواهد. هر کس تصور خود را می‌نویسد.

2. نظر اطرافیان در باره شما چیست؟ در دو موردی که در سوال قبل بررسی کرده اید.

هرکس با عینک مخصوصی فرد را نگاه می‌کند. ممکن است فردی از زاویه دنیایی به او نگاه کند ممکن است کسی از زاویه اخروی

3. یادداشت عملکردهای گذشته خود: چه در آن موفق بوده و چه شکست خورده چه کوچک چه بزرگ بدون نظر به عوامل آن. هر موردی که اندک تأثیری در زندگی شخص داشته است.

کسی که این گزینه ها را تحلیل می‌‌کند ذی نفع نیست.

کسی می‌گوید من در دفاع روی تور علاقه دارم. این استعدادی می‌خواهد قد 190 می‌خواهد

اگر شخص قد کوتاهی دارد در این موضوع موفق نخواهد بود. ابراز علاقه در این موضوع برای او میل و هوس زودگذر است. مشخص کردن این علاقه را به استعدادها می‌سپاریم

انجام این مراحل سه روز تا یک هفته طول می‌کشد. بعد از آن با تحویل دادن این جواب‌ها مرحله دوم انجام می‌شود.

مرحله دوم اولش خاکی و افلاکی است. ویژگی‌های جبلی و شاکله نفس فرد توسط گروه طب اسلامی انجام می‌شود. بعد به اثرات تعلیم و تعلم بر نفس او می‌پردازیم. این بواسطه تست‌های آینه دل انجام می‌شود.

مجموع این فرایند به سمت تحلیل برده می‌شود و در فرمی به نام جام جم به شخص تحویل داده می‌شود.

این شش روش سه روشش عملیاتی و تجربه شده و بر نزدیک هزار نفر عالی جواب داده است. جهت آشنایی بیشتر شما با نتیجه نهایی استعدادیابی یک نمونه را مرور می‌کنیم.

نمودارهایی هست که در آن 75 ویژگی روحی شما معلوم می‌شود.

اطلاعاتی که به صورت تعاملات اجتماعی و...

روحیات و اخلاقیات ویژه را معلوم می‌کنیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
خداداده دوشنبه 8 آذر 1395 ساعت 23:08

سلام متن راخواندم من چندین باربه موسسه شمامراجعهکرده ام دوبارش برای مشاورهازدواج بوده،میخواستم دراستعدادیابی شرکت کنم باتشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد